تازه ها
سنگي که بر سر فرهنگ و هنر ميخورد
دوستان ما بنابر عرف برگزاري کنسرت به دفتر موسيقي مراجعه کردند تا فرمهاي مربوطه را دريافت کرده و پس از تکميل آنها را تحويل دهند. باز هم بنا بر عرف برگزاري کنسرت و و روند اخذ مجوز، از آنها نمونه صوتي و البته تصويري ميخواهند. دوستان هنرمند هم به هر زحمت که شده نمونه اي از آثار منتشر شده مجوز دارشان ارائه ميکنند و خيالشان راحت از بابت اينکه کنسرت دونفرهساز و آواز بداهه حتما مجوز ميگيرد، به متصدي امور مراجعه ميکنند، غافل از اينکه متصدي به ايشان ميگويد که روند اخذ مجوز حدود 45 روز طول ميکشد و با توجه به تاريخ کنسرت(16 شهريور)، اخذ مجوز محال است.
حتما مسئولين دفتر موسيقي هم به اين تعطيلات پربار که به دليل عيد سعيد فطر و پس از آن به بهانه نشست سران کشورهاي غير متعهد پيش آمده واقف بودند که جلسات شورايي که در هفته يک بار برگزار ميشود و البته با روند مجوز حراست، به اين راحتيها مجوزي صادر نميگردد. اما براي من سوال است که چرا بايد براي برگزاري يک کنسرتساز و آواز دو نفره به مدت يک ساعت و نيم با حد اکثر 300 نفر مخاطب بايد 45 روز دنبال مجوز دويد و دست آخر هم يکي دو روز مانده به اجرا مجوز صادر شود؟
از همين جا به ياد کرمان افتادم و شهرداد روحاني، که اداره ارشاد کرمان قرار بود مجوز کنسرت را يکي دو روز مانده به اجرا صادر کند. مسئولين و تهيه کنندگان برنامه هم که بسيار نگران بليت فروشي بودند چند روز قبل از اخذ مجوز رسمي اقدام به تبليغ کردند و همين مساله بهانه لازم را به دست اداره ارشاد کرمان داد و کنسرت مجوز نگرفت. ظاهرا تمامي قوانين براي هنرمند مانع برگزاري کنسرت ميشود اما هيچ قانوني وجود ندارد که اداره ارشاد را ملزم کند حد اکثر تا 10 روز پيش از برگزاري بايد مجوز قطعي صادر شود تا وقت کافي براي تبليغ و بليت فروشي وجود داشته باشد. باز از همين جا به ياد کنسرت سال گذشته يکي از گروههاي جوان در بندر عباس ميافتم. در آنجا همه چيز خوب پيش رفت اما زمان تبليغات مصادف شده بود با يکي از اعياد مذهبي که باز مجوز براي تبليغ و بيلبورد صادر نشد و تنها يک روز مانده به کنسرت تبليغات انجام شد و در نتيجه کنسرت با ضرر مالي بالايي برگزار شد. پيش از اين همه شاهد بودند که از تبليغات کنسرت در ايام سوگواري جلوگيري ميشود، اما در منع تبليغ در اعياد مذهبي حکايت جديدي ست!
متاسفانه با ديد غلطي که بهوجود آمده در ماه مبارک رمضان هم مجوز کنسرت داده ميشود که البته هنرمندان به اين موضوع عادت کردهاند اما نکته جالب و انصافا تعجب بر انگيز اين بود که يکي از گروههاي جوان و خوشنام مجوز کنسرتش را در يکي از شهرستانها براي آخرين شب تير ماه گرفت اما مسئولين اداره ارشاد با اين تفسير که فرداي اين روز يوم الشک است و ممکن است ماه رمضان باشد، لغو کردند. قبلا هم کنسرتهايي به همين بهانه در تهران لغو شده بود. اين در حالي ست که اکثر کشورهاي مسلمان اين اين ماه را رمضان المبارک مينامند و آن را منشا خير و برکت، حال معلوم نيست اين نگاه غلط و بدعت گذاريها از کجا سرچشمه ميگيرد.
اگر هنرمندي با تمام اين سختيها بتواند مجوز اداره ارشاد را براي کنسرت اخذ کند باز هم کار تمام نشده و تا آخرين لحظه ممکن است کنسرت لغو شود. چنانکه اخيرا کنسرت گروه شهنازي به سرپرستي داريوش پيرنياکان از سوي دانشگاه شهيد باهنر کرمان لغو شد و ماجرا از اين قرار بود که اين دانشگاه در ابتدا براي تاريخ خاصي سالني موسوم به تالار وحدت را در اختيار گروه ميگذارد و بر همين اساس گروه اقدام به اخذ مجوز ميکند اما درست يک روز پيش از برگزاري کنسرت، دانشگاه سالن اش را پس ميگيرد. در حالي که گروه در آستانه عزيمت به کرمان بود و قبلا هم صدابردار با يک کاميون تجهيزات وارد کرمان شده بود و تبليغات و بليت فروشي و صورت گرفته بود. شايد در بين اين همه اتفاقات نا خوشايند بخواهيم به دنبال مقصر بگرديم اما پيش از آن بايد مقصر يا مقصران را متوجه ضرر و زياني که به فرهنگ کشور وارد ميکنند بکنيم. اين همه لغو کنسرت که ذکر شد تنها براي موسيقيهاي جدي و مخاطب خاص بود نه کنسرتهاي پاپ که -متاسفانه - طيف بيشتري از مردم مخاطب آن هستند.
در کشور ايران با جمعيتي در حدود 75 ميليون نفر، ظرفيتهاي بالاي فرهنگي وجود دارد. به طبع گستردگي خرده فرهنگها، سليقههاي بيشماري نيز موجود است و اين درست چيزي است که هيچ توجهي به آن نميشود. اينکه چرا از برگزاري يک کنسرت سنتي 12 نفره، يک کنسرت ارکستر سمفونيک، کنسرت گروهي از جوانان تحصيلکرده موسيقي و دست آخر کنسرت دونفره ساز و آواز جلوگيري ميشود، همان چيزي است که توجيهي برايش وجود ندارد.
گاهي برخي ندانسته و نا آگاهانه سنگهايي به جلوي پاي هنرمندان مياندازند که اين سنگها در طول زمان کمانه کرده و بر سر فرهنگ ميخورد. گرايش جامعه به پديده شومي به نام شبکههاي زرد ماهواره اي چيزي نيست که بتوان از آن به راحتي گذشت. سياست گذاران اين شبکهها در ميان پخش انواع موسيقيهاي مخرب، فرهنگهاي غلط را چنان وارد جامعه ما ميکنند که اگر به اين صورت پيش برود تا 30 سال آينده ديگر فرهنگ ايراني وجود نخواهد داشت. جا دارد از مسئولين فرهنگي بخواهيم با ديد باز و خير خواهانه زمينه برگزاري کنسرتهاي موسيقي جدي و متعهد را فراهم کنند تا قدمي ولو کوچک در راه اشاعه فرهنگ و هنر اصيل ايراني باز شود.
این یادداشت در روزنامه مردمسالاری در تاریخ یکم مهر ۹۱ منتشر شد