تازه ها
دلنوشته
بعداز فروپاشى بلاگفا و سپس ، سرهم بندى آن در اثر درايت و ذكاوت !!!! مديران كمى تا قسمتى محترمش ، و بعداز مدتها دورى از دوستان محبوب و نازنينم ، غزلى را با عنوان ( انگار ، نه انگار ) تقديم ميكنم.
اين غزل تضمين شعر شاعر محترميست كه نامش را نميدانم .
( من بى تو پريشان و تو انگار نه انگار) رسم تو چنين است ؟ توئى يار وفادار؟
با خون جگر ميگذرد ، هر شب و روزم كو آن نگهت سوى من ِ خسته و بيمار؟
حسرت بدلم ، هر شب و هر روز ، عزيزم اين ظلم نكرده است ، نه چنگيز، نه تاتار
بر دل ، نظرى كن ، ز ره بنده نوازى باز آى دمى ، غم ز دل ِ خون شده بردار
ويرانه شد اين دل ، زغمت ، واى به حالم اى خاك ِ درت ، سرمه ى اين ديده ى بيدار
هر دم كه رسد ، مهر و وفاى تو به ( محمود) بر دست تو هر لحظه زنم بوسه به خروار!!!
قم - ٩٤/٥/٢٢ باتشكر فراوان