نشر توسط:admin Views 26 تاریخ : 4 ارديبهشت 1395 نظرات ()
این لحظهها را با تو سنجیدم
این فصل را من با تو فهمیدم
با کوچه باغ و برگهای زرد
با سنگفرش و گامهای سرد
یک نیمکت در عصر تنهایی
در سایهی چشمان مینایی
باران و چتر و گرمیِ چایی
سوز شب و آوای سودایی
آن آرزوهای تماشایی
آن لحظههای ناب شیدایی
ای عاشقان داد از شکیبایی
ای دوستان کو آن توانایی
این روزها تاریک و غمگین است
بغض سکوت و آه سنگین است
این فصل اینک زخم چرکین است
پاییز بیتو، اشک خونین است
محمد یوسفی