نشر توسط:admin Views 29 تاریخ : 2 ارديبهشت 1395 نظرات ()
ای نفس، منکوه دنیا را، و مگو که دنیا سرای فریب است و غرور و شکار، که این حال صدق نیست الا نزد کم خردان و نزد نادانان و فراموش کاران، که اگر دنیا سرای فریب بودی بدرستی، مردم از آغاز آمدن بدو تا انجام برون شدن ازو ، ندیدی ازو مگر آسایش و لذت و خرمی و پس ناگاه از وی این حال را بر بودی، و بخلاف آن احوال افتادی، و چنین نیست، از آنکه ما همی بینیم که مردم در این حیات دنیا بزاید و پروریده شود بحالهای مختلف نامنتظم، روزی اندوهگن بود و روزی شادمان، و روزی براحت و روزی به درد.پس آنکه بنمود ترا هر آنچه در گوهر و طبع اوست او نیکوکار و نیکخواه است فریبنده نيست، فریبنده آنست که در طبع وی هم نیک بود و هم بد، و نیک بنماید و بد پنهان کند، تا هنگام فرصت و مُکنت،از تو و من نبینم یکی را که از این فرصت راحتی یافت که نه بر پی آن غصه و رنجی کشید، و این از دنیا از شرایط فریب و غرور دادن نیست، لکن مردم خرد کاسته خود او فریبنده و غرور ده خود است و هلاک کننده، و نه دنیا، که دنیا هر آنچه طبع وخوی اوست مینماید از تلخ و شیرین و خوش و ناخوش همه بنمود.
پس مردم سست خرد ناز او را جاودانی انگاشت، و نعمت و راحت وی پیوسته پنداشت، و ناخوش او را فراموش داشت، و از دل فرو گذاشت، پس گفت دنیا مرا فریب داد، و دنیا او را نفریفت، بلکه او خود را فریفت و هلاک کرد. منبع:یَـنْبوعُ الحَیـاة