تازه ها
خناس فرزند شیطان !!
در کتاب خلاصه الا حبار از میر سید علی همدانی از
طریق اهل سنت روایت شده است که وقتی حضرت آدم و حوا از بهشت اخراج شده و
به زمین آمدند , شیطان لعین یکی از فرزندان خود را که " خناس " نام داشت ,
نزد حوا آورد و این در حالی بود که حضرت آدم (ع) غایت بود . شیطان به حوا
التماس کرد و گفت : این فرزندم است او را محافظت و نگهداری کن و خود رفت .
هنگامی که حضرت آدم (ع) آمد , از حوا پرسید : این کیست ؟ حوا گقت : فرزند
ابلیس است . آدم (ع) گفت : چرا او را نگهداشتی ؟ او دشمن ما است . سپس آدم
(ع) , خناس را کشت و چهار پاره کرد و بر چهار قله ی کوه گذاشت و خود بجایی
رفت .شیطان حاضر شد و از حوا در مورد احوال فرزندش سوال کرد . حوا آنچه را
که توسط آدم (ع) صورت گرفته بود , به شیطان گفت و شیطان با صدای بلند گفت
: ای خناس ! حاضر شو ! فورا خناس در همان شکل اول خود حاضر شد و باز هم او
را نزد حوا رها کرد و خود رفت . حوا از اینحالت بسیار در شگفت ماند . وقتی
که آدم (ع) بازگشت و دید که خناس با هیاتی کامل و سالم نزد حوا حضور دارد
, باشگفتی پرسید : این چه حالتی است ؟! حوا موضوع را به آدم (ع) گفت .
آدم(ع) اینبار خناس را سوزاند و خاکسترش را در آب جاری ریخت و رفت . وقتی
شیطان آمد و شرح ماجرا را از حوا شنید , باز هم خناس را صدا زد و خناس نیز
فورا حاضر گردید و شیطان غایب شد . آدم آمد و با کمال شگفتی خناس را زنده
و سالم دید و چون از حوا این امر عجیب و غریب را شنید , غیرتش جوشید و غضب
بر او غالب شد و گفت : می ترسم که آن ملعون سرانجام بلائی بر سر ما نازل
کند و سپس خناس را کشت و خود و حوا او را خوردند ! وقتی آدم (ع) غایب
گردید , شیطان حاضر شد و از حوا احوال خناس را سوال نمود و حوا نیز شرح
واقعه را به او گفت . شیطان باز هم با صدای بلند ی گفت : ای خناس ! در
اینحال از درون ادم و حوا خناس به صدا در آمد و گفت : لبیک ای پدر ! شیطان
گفت : در کجا هستی ؟ گفت : در درو آدم و حوا ! شیطان گفت : ای فرزند !
مکان شریفی یافتی و باید که هرگز از آنجا خارج نشوی زیرا هدف من همین بود
..... آری , خناس شیطانی است که برای همیشه در بطن فرزندان آدم است و
وسوسه ی او رفع نمیشود مگر به ذکر خدا و استعاذه چنانکه قول خداوند است :
((من شر الواسواس الخناس ))