نشر توسط:admin Views 27 تاریخ : 14 اسفند 1394 نظرات ()
دختر داییم از مکه اومده بود ما هم رفتیم دیدنش تا دیدمش بهش گفتم:سلااااام چطوری زیارت قبول یهو احساساتی شدو برگشت گفت:ممنون زیارت تو هم قبول باشه حسین جان!!! یه لحظه سکوت کردیم دختر داییم فهمید چه سوتی کرده رفت و در افق محو شد! ینی ابراز احساساتت تو دماغ خرگوش دختر دایی:-D . . . .
اس ام اس جدید | اس ام اس خنده دار | اس ام اس جدید قبض موبایلمو به بابام فرستادم اخرشم نوشتم بوس! بابام بهم اس ام اس داد اون بوسو پاک کن قبضتو بفرست واسه اون پدر سوخته ای که باهاش حرف میزدی…!!
. . . . ما که اینطوریم:) کل روزو دونبال ژوسه(سوژه) میگردیم واسه چارجوک بعد که یه چیز به مخچمون میرسه میام میبینم بزرگ تیتر زدن ( تا اتــــلاع ســانـوی بـرو بعـدا با بزرگترت بیا ) خوب اگه من بعدانی بودم که درسمو میخوندم :)
این پوستم احتیاج به لایک نداره چون کرم ببک میزنم :) از حلزونم بهتره (: والا =)) . . . .
اس ام اس جدید | اس ام اس خنده دار | اس ام اس جدید لعنت به اون پشه ای که همه جارو ول میکنه مستقیم میره تو سوراخ بینی دستی میکشه دور میزنه میاد بیرون اینا از بن لادنم وحشی ترن ! . . . . ~ اختصاصی ایــمان الکــتــرو ~ عاغا شما هم مثل منید یا فقط من اینطوریم هر وقت یکی از بچه های فورجوک یه مطلب درباره ی مخاطب خاصش می نویسه من که تا حالا مخاطب خاص نداشتم یه حس حسادت بهم دست میده شما هم این طوری هستین یا فقط من اینطوری ام؟؟؟ . . . .
اس ام اس جدید | اس ام اس خنده دار | اس ام اس جدید ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺹ ! . . . ﮐﺜﺎﻓﺖ ! . . . اﮔﻪ ﺑﻴﺸﻮﺭ ﺑﺎﺯی ﺩﺭﻧﻤﻴﻮﺭﺩی … . . . ﺍﻻﻥ ﺑﭽﻤﻮﻥ ﺩﺍﺵ ﺍﻣﺘﺣﺎﻧﺎی ﺧﺮﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﻴﺪﺍﺩ … ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ!! . . . . ﻣﺎﻣﺎن ﺑﺰرگ دوﺳﺘﻢ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﺑﺎ ﻟﮑﺴﻮزش ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ دﺳﺘﯽ ﻣﯿﮑﺸﻪ………….. . . . ﺑﻌﺪ ﻣﺎﻣﺎن ﺑﺰرگِ ﻣﻦ ﺑﻪ رﻧﮓ ﮔﻠﺒﻬﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﮔﺮﺑﻪ ای :-D . . . . یادمه دوم دبستان بودم یه روز سر کلاس خوابم برد معلممون اومد بالا سرم و خیلی آروم و با نوازش گفت عزیزم پاشو بیرون کلاس واست متکا و پتو گذاشتن برو بخواب منم از خدا خواسته رفتم بیرون و تازه فهمیدم بیرونم کرده بیشور! . . . .
پیامک همسر یکی از اعضای تیم ملی والیبال: … در یکی از تایم اوتها تلفن همراهش را چک کرد و با پیامکی از ایران مواجه شد: « آهای! یا بگو اون عجوزهای که تاپ نارنجی پوشیده گورشو از نزدیکی منطقه سرویس گم کنه، یا اگه یه بار دیگه بری سرویس بزنی همه چی بین ما تموم میشه.» . . . . در شگفتم از او کسایی که از سوسک می ترسند. من شبا اگه سوسکا رو بدنم رژه نرن خوابم نمیبره بله زندگی دانشجوی اینه