تازه ها
عمق نگرانی های یک مادر ...
شیر و گوشت دوست ندارد به هیچ شکل و نوعی و این ها یعنی اصلی ترین مواد غذایی در رشد کودک و من هیچ کاری نبوده که نکرده باشم جهت علاقه مند کردنش...
حالا قد و وزنش نه اینکه خیلی کم باشد هر وقت میرویم مرکز بهداشت بنا به نمودار رشدش همش میگن خوبه و طبیعیه ولی یک چیزی ته دل من شور میزند و نمیگذارد خوشحال باشم از این روزهای مادری اصلا راستش مادری در خانه ما همش شده نگرانی برای خورد و خوراک بچه روزهای شادش میشوند روزهایی که بچه دو لقمه بیشتر بخورد و روزهای تیره و تارش روزهایی هستند که بچه روی دنده چپ افتاده و از صبح تا شب فقط دو لقمه نون پنیر خورده...
و من مدام با خودم تکرار میکنم که رسیدگی به بچه اگر چه مهم است اما نباید حساسیت ایجاد کند برای خودم و نباید هر روز قد و بالایش را برانداز کنم و چه خوب است ما در خانه وزنه نداریم و الا بچه طفلک روزی چند بار باید روی وزنه میرفت و من روزی چندین بار بیشتر حرص می خوردم که چرا مدت هاست وزنش 11 مانده و بالا نمیرود...
من مدام سلامتی اش را به خودم گوشزد میکنم اینکه میلیون ها پدر و مادر آرزوی این چنین بچه سالمی را دارند و باید شکر نعمت را فراوان به جا آورد حالا صبحانه نخورد که نخورد شیر و گوشت نمیخورد که نمیخورد شاید یک روز که بزرگ شد و عاقل شد خودش بفهمد که این چیزها را برای خودش میگفتم برای حفظ سلامتی اش روزی که اینجا را بخواند و به عمق نگرانی های یک مادر پی ببرد...
.
.
.
اگر نکته و پیشنهاد یا خاطره ای دارید منو مستفیض کنید لطفا...