نشر توسط:admin Views 23 تاریخ : 7 اسفند 1394 نظرات ()
بازی Wolfenstein: The New Order برخلاف انتظار توانست عنوانی بسیار خوب و هیجان انگیز باشد. با نقد Wolfenstein: The New Order همراه دنیای بازی باشید.
تصور پیروزی نازیها در جنگ می تواند یکی از جالب ترین و در عین حال عجیب ترین خیالها باشد. احتمال این که هیتلر در صورت پیروزی در جنگ، امپراطوری مخوفی را تشکیل می داد، بسیار زیاد است منتهی به نظر شما در صورت پیروزی آلمانِ هیتلری در جنگ جهانی دوم، دنیا چه تغییراتی می کرد؟! میدانم که بعضی هایتان خیلی به هیتلر علاقه مند هستید و اعتقادات او را می پسندید؛ منتهی هیتلر آن قدر در نظر غربیها و فاتحان جنگ، بد بوده که تحت هر شرایطی تصویر خوبی از وی تا ابد منتشر نخواهد شد!
ایدهای که ” Jerk Gustafsson” و تیم نویسندگانش در استدیو Machine Game پیاده کردهاند، خیلی جسورانه و جالب به نظر میرسد. یعنی عملا در ولفنشتاینِ جدید با چیزی همانند قبل مواجه نیستید. قبل از این که به داستان بازی کاری داشته باشیم، میتوانیم نگاهی به سناریویِ آن بیاندازیم تا ببینیم اصلا ماهیتِ داستان “ولفنشتاین: نظام جدید” چیست!
نویسندگان بازی داستان خوبی را برای “نظام جدید” در نظر گرفتهاند. حسابش را بکنید در ولفنشتاینِ جدید چه سناریو جالبی شکل گرفته است. برای خیلی از هواداران و یا علاقه مندان آلمانِ نازی، این بازی می تواند بسیار جالب باشد. قدرت گرفتن نازیها باعث شده که پدیدههایی نظیر جنگ سرد و یا دیوار برلین وجود نداشته باشد! دیگر خبری از تقسیم دنیا بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی نیست و این آلمانِ آدولف هیتلر است که قدرت بلا منازع جهان محسوب میشود. با پیشروی داستان بازی متوجه میشوید که آلمان در دهه شصت میلادی ( زمان اتفاق رویدادهای بازی ) بسیار پیشرفته تر و قدرتمندتر از آمریکا و شوری آن دوران شده به شکلی که شاهد اکتشافهای فضایی نازیها هستید و با سلاحها و تکنولوژیها و معماریهای خلاقانه آن ها به خوبی آشنا میشوید. با این تفاسیر به احتمال زیاد با جو اصلی “ولفنشتاین: نظام جدید” آشنا شدهاید. پس برویم به سراغ داستان بازی و اتفاقاتی که در آن رخ میدهد.
نازیها در آن موقع خیلی پیشرفته بودند. رباتهای فوق العاده ای که داشتند به کنار… آن ها در مورد فضا هم تحقیقات زیادی می کردند!
شما بازی را در نقش پروتاگونیست مشهور سری بازیهای ولفنشتاین یعنی همان William “B.J.” Blazkowicz شروع خواهید کرد که به همراه عدهای نیروهای متفقین سعی در متوقف کردن ماشینِ نظامیِ آلمان نازی در اواخر جنگ جهانی دوم دارد. وی و یارانش موفق به انجام ماموریت خود نمیشوند و نهایتا متفقین جنگ را به آلمان نازی می بازند. در این بین B.J هم توسط ژنرال General DeathHead به یک تیمارستان متروکه در مکانی دورافتاده منتقل میشود. B.J چهارده سال از زندگی خود را در این تیمارستان سپری میکند و در این بین میان او و یکی از کاراکترهای مثبت بازی به نام Anya رابطه عاطفیِ جالبی شکل میگیرد. اما به یکباره طی ماجراهایی که برای B.J رخ میدهد، وی موفق به فرار از تیمارستان میشود و همین امر باعث پیوستن او به گروه مقاومت میشود. گروهی که سعی دارد با استفاده از مهارت B.J در کشتن نازیها، مناطقِ اِشغال شده توسط آلمانیها را پس بگیرد و به سلطه 14 ساله هیتلر بر تمام دنیا خاتمه دهد. همان طور که گفتم سناریویِ این بازی آنقدر خوب کار شده که بتوان آن را در دسته نکات مثبت بازی قرار داد. وجود B.J به عنوان پروتاگونیست بازی در کنار آنتاگونیست و “BadMan” جذابی به نام ژنرال «DeathHead» باعث شده که بازی از لحاظ شخصیت پردازی و نحوه پیشروی داستان، در وضعیت ایده عالی باشد. البته نباید از ضعفهایی نظیر کند پیش رفتن داستان بازی و یا برخی وقایع قابل پیش بینی هم غافل شد.
با حمله نازی ها به این بیمارستان، بالاخره قهرمان ما یعنی B.J بعد از سال ها از خواب بر می خیزد!
در امر گیمپلی بازی سعی کرده با استفاده از عناصر اکشن و البته اِلمانهای سبک مخفی کاری، مخاطب را در پیشروی مراحل ( البته در بعضی صحنهها ) آزاد بگذارد، منتهی چیزی که در مورد “ولفنشتاین: نظام جدید” وجود دارد این است که سازندگان در ساخت بخش مخفیکاری چندان موفق نبودهاند و ضعفهای NPC ها و هوش مصنوعی دشمنان باعث شده که در طول بازی به هیچ وجه از بخش مخفی کاری بازی خوشتان نیاید. در سیستم مبارزات بازی ( البته بر روی درجه های سختی بالاتر! ) شما شاهد هوش مصنوعی خوبی هستید و این را میتوان از تنوع حرکات NPC ها ( یعنی سربازان، رباتها و ماشین آلات جنگی نازیها ) به خوبی فهمید! در بخش اکشن بازی سعی شده که مخاطب با دشمنان “غیرقابل پیش بینیای” مواجه شوند. منظور این است که در طول مراحل اکشن بازی شما به خوبی با سیستم کاورگیری دشمنان آشنا خواهید شد و متوجه می شوید که آنها دارای تحرکات و رفتارهای متنوعی هستند! پس در سیستم اکشن بازی به هیچ وجه نمی توانید نوع رفتار یک NPC را پیش بینی کرده و سپس به او شلیک کنید! البته باید بگویم که در درجه های سختی پایینتر شما با چنین مواردی مواجه نخواهید شد و صرفا با مشتی دشمنِ احمق ( خصوصا اگر انسان باشند ) مواجه خواهید شد. هوش مصنوعی بازی به طور کلی در بخش اکشن خوب است اما خب نوساناتی هم در درجه های پایینتر وجود دارد که در اکثر بازیها هوش مصنوعی به همین شکل طراحی میشود.
مکانیزم مبارزات بازی در بخش اکشن نسبتا خوب کار شده است… البته اگر بازی رو بر روی درجه های سختی پایین تری ببرید چندان از این بخش خوشتان نخواهد آمد
اما NPC ها در امر مخفی کاری به هیچ عنوان “خوب” طراحی نشدهاند. در هر چک پوینت از بازی آنها رفتارهای تکراریای را از خود بروز میدهند و چیزی که از این هم آزاردهنده تر است، عدم دیده شدن شما توسط آنهاست! سادهتر بگویم در بعضی موارد دشمنان اصلا شما را نمی بینند و پلیر میتواند به راحتی بعضی از بخشهای بازی را به این شکل به پایان برساند! در بخش مخفی کاری بازی شما دارای یک چاقو و البته یک «کُلت کمری» خواهید بود که صدا خفهکُن هم دارد!
این هم نمایی از بخش مخفی کاری بازی و هنگامی که B.J یک نازی را با استفاده از چاقوی خود به قتل می رساند.
در طول گیمپلی بازی شاهد سیستم سلامتی خودکار نخواهید بود و همانند نسخههای قبل باید به دنبال بستههای سلامتی باشید. در طول بازی شما میتوانید از چهار Perk استفاده کنید و با پیشرفت مراحل، قابلیت های آن را افزایش دهید. ( جا دارد ذکر کنم که این سیستم به هیچ عنوان در بازی کارآمد نیست و نمیتوان آن را یک انگیزه برای بازی قلمداد کرد!) تنوع دشمنان هم یکی دیگر از نقاط مثبت گیم پلی “ولفنشتاین: نظام جدید” است. در طول بازی شاهد رباتهای بسیار پیشرفته نازیها خواهید بود که در دهه شصت میلادی به شکل عجیبی “فوق العاده” هستند! از رباتهای غول پیکری که با تعقیب شما، حسابی اذیتتان خواهند کرد بگیرید تا سگهای مکانیکی که بعضا در بخش مخفی کاری شما را اذیت خواهند کرد! هوش مصنوعی در مورد رباتها به شدت بهتر کار شده اما همانطور که گفتم انسانها در طول این بازی برای شما مشکل چندانی به وجود نخواهند آورد. به طور کلی ولفنشتاین جدید هم به مانند نسخه های پیشین، گیم پلی رضایت بخشی دارد و اگر ضعفهای بخش مخفی کاری و البته کمبود مکانیزمهای جدید را درز بگیریم، میتوانیم تا حدودی از گیم پلی این بازی لذت ببریم.
یکی از ربات های فوق العاده نازیها… هوش مصنوعی این ربات ها به شدت بهتر از انسان های داخل بازیست!
Wolfenstein: The New Order یکی از بهترین گرافیک ها را در میان عناوین 2014 در اختیار دارد و عرضه آن بر روی نسل هشتم هم باعث شده که عملا شاهد جلوه های بصری فوق العاده ای باشید. بازی با نسخه بهینه انجین id Tech 5 ساخته شده و صرفا سعی داشته که علاوه بر داشتن یک گرافیک خوب، تم جالبی را از دهه شصت و حکومت کثیف نازی ها را در بازی نشان دهد. معماری لندن هم به شکل جالبی تغییر کرده و ظاهرا هیتلر سعی داشته که کل اروپا را به شیوه ای که خودش دوست داشت تغییر دهد. ساختمانِ های جالب بازی که به سبک ساختمان های روم باستان ساخته شده اند، حسابی چشم نواز هستند و مخاطب را به تحسین وا می دارند. طراحی کاراکترها هم یکی دیگر از نقاط قوت بازیست که به صورت متعادلی توسط سازندگان طراحی شده است و تفاوت خاصی میان B.J و یا آنتاگونیست ها ( چه در گیم پلی و چه در کات سین ها ) نیست. در بازی سعی شده که بیشتر از گیم پلی بازی تصویر به مخاطب نشان داده شود و شما کمتر با کات سین ها و یا میان پرده های CG مواجه هستید منتهی همین کات سین ها هم به خوبی طراحی شده اند. البته گرافیک هم مانند دیگر بخش های ولفنشتاین بی نقص نیست! در نسخه های نسل هفتمی ضعف تکسچرها و بافتها به شکلی علنی مشهود است و نمی توانیم بازی را بی نقص بدانیم. قبول دارم که نسخه نسل هشتمی بازی گرافیک هنری بسیار خوبی دارد اما این بازی بر روی PS3 ( پلتفرم تست شده توسط بنده ) خیلی فوق العاده نیست و همانطور که گفتم ضعف تکسچرها به شدت تویِ ذوقِ آدم میزند! البته باید خدمتتان عرض کنم که سیستم Draw To Distance بازی بر روی هر پلتفرمی خارق العاده طراحی شده و یکی از اصلی ترین دلایل «خوب بودن گرافیک بازی از بُعد هنری» همین ویژگیست!
معماریهایی که هیتلر به آن ها علاقه داشت به خوبی در لندن پیاده شده اند… لندن دیگر نشانی از بناهای انگلیسی ندارد و صرفا دارای ساختمان هایی به این شکل و شمایل است… البته از گرافیک هنری خوب بازی هم نباید غافل شد!
موسیقیهای بازی هم دارایِ تم جالبی هستند. Mick Gordon، آهنگساز بازی سعی داشته که از موسیقیهای دهه شصتی به خوبی بهره بگیرد و علاوه بر این شما شاهد تنوع خوبی در سندتراک ها هستید. البته بیش از حد اجرا شدن یک موسیقی در بعضی مراحل، کمی آزاردهنده به نظر میرسد که میتوانیم این امر را به خاطر صداگذاری خوب کاراکترها، تا حدی نادیده بگیریم!
به طورِ کلی Wolfenstein: The New Order یکی از بازیهای خوب 2014 محسوب میشود و میتوان تجربه آن را تا حدودی رضایت بخش دانست. شاید استدیویِ سوئدی Machine Game ( که از اعضای سابق StarBreeze تشکیل شده ) یک شاهکار را نساخته باشد، منتهی موفق شده که بازی خیلی بهتری را به نسبت ولفنشتاین 2009 بسازد! بنده فقط میتوانم تجربه کردن این بازی را به شما پیشنهاد کنم و بگویم که با تجربه “ولفنشتاین: نظام جدید” وقت خود را هدر نخواهید داد.
خداحافظ