نشر توسط:admin Views 32 تاریخ : 27 ارديبهشت 1395 نظرات ()
میگویند اسکندر قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود. از خود میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران میگوید:
« کتابهایشان را بسوزان، بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند »
اما یکی دیگر از مشاوران پاسخ میدهد:
« نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین:
آنها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار و
آنها را که میفهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار.
بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت.