نشر توسط:admin Views 30 تاریخ : 25 ارديبهشت 1395 نظرات ()
امدادهای غیبی
گذشته از اينكه اشياء در اصل هستی خود از غيب مدد میگيرند ، بعبارت ديگر سراسر طبيعت مدد غيبی است ، در زندگی بشر يك سلسله مددهای غيبی خاصی هم وجود دارد . يعنی چه ؟ مگر مددهای عمومی و خصوصی در كار است ؟ بلی لازم است قبلا اصطلاحی از قرآن ذكر كنم و سپس به توضيح مطلب بپردازم. قرآن خداوند را هم با صفت رحمان و هم با صفت رحيم ياد میكند . بسم الله كه خود آيهای از قرآن است هم مشتمل بر رحمان است ، هم مشتمل بر رحيم رحمان و رحيم دو مشتق از رحمت میباشند ، با اين تفاوت كه رحمت رحمانی عبارت است از رحمت عمومی كه شامل همه موجودات است . وجود هر موجودی برای آن موجود رحمت است ، وسائلی كه برای ابقاء و ادامه وجود او آفريده شده است رحمت است . اما رحمت رحيميه عبارت است از الطاف و دستگيریهای خاصی كه يك موجود مكلف در اثر حسن انجام وظيفه مستحق آن میگردد ، لطف خاصی است كه طبق قانون خاص ، نه قانون عام طبيعت ، شامل حال میگردد . پيامبران آمدهاند كه ما را به اينگونه مددهای غيبی مؤمن نمايند ، اگر چنين ايمانی در ما پيدا شود ما عملا با خداوند وارد معامله و بده و بستان میشويم ، احساس میكنيم كه نيكی كرديم و خداوند بما پاداش نيك داد ، ما را حفظ و نگهداری كرد ، بر عكس ، بدی كرديم و كيفر ديديم . بهر حال بشر در زندگی خاص خود ، اعم از زندگی فردی يا اجتماعی احيانا مشمول لطفها و رحمتهای خاصی میشود كه او را دستگيری میكند و از سقوط نجات میدهد ، خداوند در باره رسول اكرم میفرمايد : " « الم يجدك يتيما فاوی 0 و وجدك ضالا فهدی 0 و وجدك عائلا فاغنی »" . اما در نمازهای پنجگانه میگوئيم " « اياك نعبد و اياك نستعين »" . خدايا تنها تو را میپرستم و تنها از تو كمك میخواهم . اين خود نوعی استمداد از غيب است . كمكهای غيبی گاهی به صورت فراهم شدن شرائط موفقيت است و گاهی به صورت الهامات و هدايتها و روشنيها و روشن بينیها . ولی بايد دانست كه اينگونه الطاف غيبی گزاف و رايگان نيست ، چنين نيست كه انسان در خانهاش بنشيند دست روی دست بگذارد و منتظر باشد " دستی از غيب برون آيد و كاری بكند " خير چنين انتظاراتی بر خلاف ناموس آفرينش است . دو آيه از قرآن ذكر میكنيم يكی در مورد مددهائی كه به صورت فراهم شدن شرائط موفقيت است و ديگر در مورد مددهائی كه به صورت الهامات و هدايتهای معنوی است ، ببينيد قرآن چه شرائطی ذكر میكند و چگونهاست كه به صورت گزاف و رايگان رخ نمینمايد . در مورد اول میگويد : " « ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم »" اگر خدا را ياری كنيد خداوند شما را ياری میكند و ثابت قدمتان میدارد . ببينيد ياری الهی را كه مدد غيبی است مشروط میكند به ياری قبلی خدا يعنی به اينكه خدمت و عمل و مجاهدتی در راه خير عموم صورت بگيرد و مخصوصا در راه خدا باشد يعنی لله و فی الله باشد . يعنی هم عمل و مجاهدت و كوشش شرط است و هم اخلاص و حسن نيت . در مورد دوم میگويد : " « و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين »" يعنی آنانكه در راه ما كوشش و جديت به خرج میدهند ما راههای خود را به آنها ارائه میدهيم ، خداوند با نيكوكاران است . در اين آيه نيز هم كوشش را و هم اينكه " در راه ما " باشد ذكر میكند ، هم صرف نيروی بدنی و هم صرف نيروی روحی را شرط قرار میدهد و در اين صورت است كه هدايت و روشنی باطنی به انسان داده میشود . میبينيد كه سخن از مددهای گزاف و رايگان نيست . علی عليه السلام جمله بسيار جالبی دارد در زمينه نصرتهای الهی و اينكه در چه شرائطی مددها و تأييدات غيبی میرسد . اين جمله در نهج البلاغه است میفرمايد : « " و لقد كنا مع رسول الله نقتل آبائنا و أبنائنا و اخواننا و أعمامنا ، ما يزيدنا ذلك الا ايمانا و تسليما و مضيا علی اللقم و صبرا علی مضض الالم و جدا فی جهاد العدو ، و لقد كان الرجل منا و الاخر من عدونا يتصاولان تصاول الفحلين ، يتخالسان انفسهما ايهما »« يسقی صاحبه كأس المنون ، فمرش لنا من عدونا و مرش لعدونا منا فلما رأی الله صدقنا انزل لعدونا الكبت و انزل علينا النصر . . . و لعمری لو كنا نأتی ما أتيتم ما قام للدين عمود و لا اخضر للايمان عود » " . علی عليه السلام در اين جملهها جديت و اخلاص مسلمانان صدر اول را كه منتهی شد به نصرتهای عظيم الهی و اينكه اگر آن همه مجاهدتها و اخلاصها نميبود پيروزی هم نبود توصيف میكند . ميفرمايد : آنگاه كه در خدمت رسول اكرم بوديم ، در راه ايمان و عقيده با پدران و پسران خود ميجنگيديم و از اينكه شمشير بر روی آنها و برادران و عموهای خود بكشيم و آنها را بكشيم پروا نداشتيم . اين چنين پيشامدهای سخت ما را سست نميكرد و بر استقامت و ثبات قدم و صبر و پيشروی ما ميافزود ، چنان بود كه گاهی در ميدان جنگ يكی از ما و يكی از دشمنان ما در جنگ تن به تن مانند دو شتر نر خشمناك بهم میپيچيدند ، هر يك میخواست جان ديگری را بر بايد ، گاه ما بردشمن و گاه دشمن بر ما پيروز ميشد . چون صدق نيت ما مشهود ذات حق گشت ( يعنی چون صدق نيت ما به حقيقت پيوست ، زيرا تحقق هر چيزی مساوی است با مشهود بودن آن برای ذات حق ، خداوند خذلان را بر دشمن ما و نصرت را بر ما نازل فرمود ، يعنی چون ما هم ميكوشيديم و هم كوشش ما در راه حقيقت بود و دشمن ما ميكوشيد اما نه در راه حقيقت بلكه در راه دفاع از باطل و از هوای نفس ، خداوند ما را مدد فرمود . . . بخدا قسم اگر ما مانند امروز شما بوديم نه استوانهایاز دين بر پا ميشد و نه درختی برای اسلام و ايمان سبز میگشت . قرآن كريم در داستان اصحاب كهف چنين میفرمايد : " « انهم فتية آمنوا بربهم و زدناهم هدی و ربطنا علی قلوبهم اذ قاموا " يعنی آنها گروهی جوانمرد بودند كه پروردگار خويش را شناختند و بدو ايمان آوردند و ما بر هدايت و روشنائی آنها افزوديم و بقلب آنها قوت بخشيديم ، زيرا آنها بپاخاسته بودند و عقائد سخيف قوم خود را مورد حمله قرار داده بودند . در اينجا نيز هم سخن از مدد غيبی به صورت هدايت و روشن بينی است و هم سخن از تقويت نيروی اراده است و هر دو را مشروط كرده است به دو چيز : يكی قيام و به پا خاستن و ديگر لله و فی الله بودن قيام . اينكه زندگی انسان اگر مقرون بحق جوئی و حقيقت خواهی و اخلاص و عمل و كوشش باشد مورد حمايت حقيقت قرار ميگيرد و از راههائی كه بر ما مجهول است دست غيبی ما را تحت عنايت خود قرار ميدهد ، علاوه بر اينكه يك امر ايمانی است و از لوازم ايمان به تعليمات انبياء است ، يك حقيقت تجربی و آزمايشی است ، البته تجربه و آزمايش شخصی و فردی . يعنی هر كسی لازم است در عمر خويش چنين كند تا اثر لطف و عنايت پروردگار را در زندگی خود ببيند و چقدر لذت بخش است معامله با خدا و مشاهده آثار لطف خدا . كار خيلی سختی نيست ، مراحل اوليهاش آسان است ، انسان ميتواند با پيمودن راه خدمت بخلق ، كمك بضعيفان ، مخصوصا احسان بوالدين ، بشرط اخلاص و حسن نيت ،كم و بيش آثار لطف خدا را همراه خود ببيند ، من خودم ميتوانم ادعا كنم كه برای خودم اين مسائل جنبه آزمايشی دارد ، عملا لطف پروردگار را در اين شرائط وجدان كردهام . داستانی از مرحوم آية الله بروجردی اعلی الله مقامه بياد دارم : در سالهای اولی كه ايشان از بروجرد به تهران و از تهران به قم آمدند و در اثر در خواست حوزه علميه در قم اقامت فرمودند ، و البته آمدنشان بطهران دنبال يك كسالت شديد بود كه احتياج به جراحی پيدا كرد و ايشان تحت عمل قرار گرفتند . پس از چند ماه اقامت در قم ، تابستان رسيد و حوزه تعطيل شد ، ايشان تصميم گرفتند بزيارت مشهد بروند زيرا در حال شدت بيماری نذر كرده بودند كه اگر خداوند ايشان را شفا داد بزيارت حضرت رضا عليه السلام تشرف حاصل كنند . يكی از مراجع تقليد حاضر برای بنده نقل كردند كه ايشان در يك جلسه خصوصی اين تصميم را ابراز فرمودند و ضمنا باصحاب خودشان كه در آن جلسه شركت داشتند فرمودند كداميك از شما با من خواهيد آمد . ما گفتيم تأملی میكنيم و بعد جواب میدهيم . ولی ما در غياب ايشان مشورت كرديم و اساسا صلاح نديديم ايشان فعلا از قم به مشهد بروند ، بيشتر روی اين جهت فكر میكرديم كه ايشان تازه بمركز قم آمدهاند و هنوز مردم ايران ، مخصوصا مردم تهران و مشهد كه در مسير و مقصد مسافرت ايشان هستند ايشان را درست نمیشناسد و بنابراين تجليلی كه شايسته مقام ايشان هست از ايشان بعمل نخواهد آمد . لهذا تصميم گرفتيم ايشان را از اين سفر منصرف كنيم ، ولی ميدانستيم كه اين جهت را نمیشود با ايشان در ميان گذاشت . بناشد عذرهای ديگری ذكر كنيم از قبيل اينكه چون تازه عمل جراحی صورت گرفته است ممكن است اين مسافرت طولانی با اتومبيل ( آنوقت هواپيما و قطار در راه مشهد و تهران نبود ) صدمه داشته باشد . در جلسه بعد كه ايشان مجددا مطلب را عنوان كردند ما كوشيديم هر طور شده ايشان را منصرف كنيم ، ولی يكی از حضار مجلس آنچه ما در دل داشتيم اظهار داشت و ايشان فهميدند كه منظور اصلی ما از مخالفت با اين مسافرت چيست ؟ ناگهان تغيير قيافه دادند و با لحنی جدی و روحانی فرمودند : من هفتاد سال از خداوند عمر گرفته ام و خداوند در اين مدت تفضلاتی بمن فرموده است كه هيچ كدام از آنها تدبير خود من نبوده است ، من در همه اين مدت كوشش داشتهام ببينم چه وظيفهای دارم كه بان عمل كنم ، حالا پس از هفتاد سال شايسته نيست خودم بفكر خودم باشم و برای شئونات شخصی خودم بينديشم ، خير ، ميروم . آری يك فرد در زندگی عملی خود اگر كوشش و اخلاص را توأما داشته باشد خداوند او را از راههائی كه خود آن فرد نمیداند تأييد میفرمايد : " « ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم »" شما اگر حقيقت را ياری كنيد حقيقت بياری شما ميايد . پس مجموعا معلوم شد كه در زندگی افراد بشر انواعی از مددهای غيبی وجود دارد : به صورت تقويت دل و اراده ، بصورت فراهم شدن اسباب و وسائل مادی كار ، بصورت هدايت و روشن بينی ، بصورت الهام افكار بلند علمی . پس معلوم میشود بشر به خود واگذاشته نيست دست و عنايت پروردگار در شرائط خاصی او را دستگيری میكند ، از ضلالت و گمراهی و سرگردانی و از عجز و ضعف و ناتوانی نجات میدهد .