نشر توسط:admin Views 31 تاریخ : 25 ارديبهشت 1395 نظرات ()
و اين واژه گان، پرندگاني بي بال كه تقلاي رهايي پرواز را دارند... و اين مغز، قفس واره اي حجيم از حضور نابه هنگام واژگاني در هئيت تفكر هاي مسموم... و اين انسان در بند تمام حضورها.اينجاييم، باز خموش در قلمرو افق يك وجدان بيداري كه سقوط ميكند به سوي تاريكي. اينجاييم، جولانگاه تمام آمالهاي باكره ي عبور اقاقي ها، از كنار چشم بر هم زدن هايي.و اين تويي: طنابي بر گردن تمام حادثه هاي يك روزمرگي تكرار شده ي خاكستري...