نشر توسط:admin Views 29 تاریخ : 22 ارديبهشت 1395 نظرات ()
خلط بین حقیقت و مجاززندگی دوم، زندگی در عالم اشباح و وجودهای غیرواقعی ملموسی است که عالم تکنولوژیک برای ما خلق میکند. وجود و شبحهای غیرواقعی که همیشه شبیهسازی شده، کپی، مصنوعی و قلابی خواهند ماند. شبح هیچگاه تبدیل به اصل نخواهد شد. تکنولوژی انسان را در هاله و سرابی از واقعیت قرار میدهد. به سرابهای جاده هر چقدر نزدیک میشویم، از آن دور میشویم؛ اما باز سراب بعدی دعوتمان میکند که او را باور کنیم. (برای مطالعۀ بیشتر ر.ک. به یادداشت زندگی دیجیتالی، زندگی در عالم اشباح)
کمّیکردن پدیدهها و حاکمیت تفکر حسابگرانهزندگی تکنولوژیک یا زندگی در ساحت مجاز، یعنی زندگی در منطق ریاضیات و صفر و یک. زبان ریاضی و مکانیکوارانۀ طبیعت اقتضائات کمّیگرایانۀ مخصوص به خود را دارد که با زندگی کیفیگرایانۀ حقیقی کاملاً متفاوت است و بینش کمّیگرایانهای به انسان میدهد که به هرچه پیرامون او قرار دارد، با منطق سود و سیطرهپذیری به آن نگاه کند. هرچیز که در منطق تفکرات ریاضی سودانگارانه مفید باشد، تحت تصرف و مصرف قرار خواهد گرفت. وقتیکه تفکر حسابگرانه بر همه چیز حاکمیت پیدا کرد، تفکر معنوی و رفتارهایی که پشتوانۀ ارزشهای غیرمحسوس و مادی دارند، به فراموشی سپرده میشوند.
کمّیکردن پدیدههای پیرامون باعث میشود دائماً ساختارهای جدیدی که فرآیند مجازیشدن (virtualization) یا دیجیتالیشدن (digitalizing) را تشکیل میدهد، روبه گسترش باشد. زندگی مجازی اوج سیطره و استیلای تکنولوژی در زندگی انسان است. در زندگی دوم، انسان تحت شریعت زندگی تکنولوژیک زندگی میکند، بندگان بهجای زندگی تحت ولایت الهی، تحت ولایت تکنیک زندگی میکنند. این خود نوعی پرستش و عبادت تکنولوژیهای جدید میباشد. انسانها ضربآهنگ زندگی خود را با منطق سودانگارانۀ مکانیکی تنظیم میکنند.
زبان مکانیکی و ماشینی همه چیز پیرامون را تبدیل به صفر و یک میکند. صدا، تصویر، محبت، علم، ثروت، تلاش و هرچیز که فکرش را بکنیم، تبدیل به صفر و یک میشود. وقتی همه چیز و همه کس را با زبان ماشین (صفر و یک)، یعنی زبان ریاضیات تبدیل میکنیم، نمیتوان از خصلت ماشینیشدن سرباز زد. انسان نیز ماشین میشود؛ کمااینکه برخی از انسانهای اطراف ما ماشینوارانه زندگی میکنند.
اعتیاد و سرخوشی تکنولوژیکیکی دیگر از تحمیلهای ماهوی تکنولوژی جدید این است که حوصلۀ بسیاری از وسایل تکنولوژیک را داریم که ساعتها با آن وقت بگذاریم؛ ولی ارتباطگیری با آدمهای حقیقی نداریم. آدمها در مواجهه با وسایل تکنولوژیک همانند یک معتادی هستند که وابستگی زیادی دارند و نمیتواند بدون وسایل تکنولوژیک سر کنند. این بدان دلیل است که تکنولوژی خوی و روان انسان را متناسب با خود شکل داده است. از عالم و آدم خبر داریم؛ اما انسانها در یک میانمایگی و یک تحمیق رسانهای گیر کردهاند که همه چیز را زود فراموش میکنند؛ الا اینکه در این دنیا با سرخوشی و سرمستی و رفاه زندگی کنند. فیلیپ روزدال، بنیانگذار نرمافزار سه بعدی زندگی دوم میگوید: «ابتدا باورش برای مردم سخت است تا اینکه وارد این دنیا [زندگی دوم] شده و در همان لحظات نخست معتادش میشوند.»زندگی تکنولوژیک بسیاری از ارزشهای غیرضروری و غیرحقیقی را به انسان حقنه میکند که تنها در زندگی مجازی میتوان به آنها رسید و در این میان، فطرت و نیازهای اصیل انسانی فراموش میشود. زندگی مجازی مخدری است که ما را از آشفتگیهای زندگی حقیقی دور میکند. همواره اعتیاد خسارتهایی را به همراه دارد. حاصل اعتیاد زندگی مجازی، نابودکردن زندگی حقیقی انسانهاست. زندگی مجازی، زندگی رؤیاهاست، همانند شهربازی برای کودکان شیفته به بازی و سرگرمی است. فضایی که انسان میخواهد خود را در خوشی، غفلت، هیجان و شادی خفه کند. دنیای جدید، دنیای شهربازیهاست و زندگی در عیش و مردن در خوشی را بههمراه خواهد داشت.
سرعت و عدم آرامشیکی دیگر از ویژگیهای دنیای تکنولوژیک، شتاب و عجله است. این شتاب سرسامآور باعث دلهره و اضطراب شده است. انسان نیاز به سکون و آرمش دارد. نیاز به تأمل درککردن خود و دیگران. چون این تأمل و تفکر در عالم واقع و شخصیتهای حقیقی محقق نمیشود، در عالم مجازی و آواتاری بدان میخواهیم دست پیدا کنیم. آیا در سرعت میتوان اندیشه کرد؟ تکنولوژی قرار را از انسان ربوده است و فرصت تأمل به او نمیدهد که بداند زندگی حقیقی چیست؟ زندگی مجازی چیست؟تکنولوژی همیشه برای حقیقتهای دنیا، بدیل و جایگزینی را شکل میدهد. تکنولوژی مدام به انسان نویدهای تازه برای راحتترشدن، سریعتر و بهتر انجامدادن کار میدهد و این عطش سیریناپذیر، انسان را بیقرار کرده است. دهشتناکترین اتفاق ممکن برای زندگی انسان این است که در رفاه و آسایش کامل زندگی کند و کارها را تماماً تکنولوژی انجام دهد. آن زمان انسان به پوچی، بیهدفی و افسردگی خواهد رسید. انسان با تلاش و مبارزه با موانع و مشکلات است که زنده است و زندگی میکند.
تنهایی و انزواگراییاگر قرن 21 قرن ارتباطات نامیده شده است، به معنایی که انسانها به همدیگر نزدیک شدهاند و از احوالات یکدیگر بیشتر باخبرند و در جمعگرایی بهسر میبرند، دروغ بسیار بزرگی گفته شده است. انسان در قرن ارتباطات از هر دورهای دیگر از زمان تاریخ، منزوی و تنهاتر شده است. قرن جدید، قرن جدایی و تنهایی است. قرن انزوای انسانها از یکدیگر است. انسانها دائم درحال جدایی و دوریگزینی از یکدیگر هستند و پناه به زندگی مجازی میآورند.تکنولوژی درحال جایگزینشدن با انسان است، کارهای انسانی درحال واگذاری به تکنولوژی است. تکنولوژی عامل انقطاع است، نه عامل بههمپیوستگی. البته تکنولوژی بههمپیوستگی مجازی و شبحوارانهای را برای انسان به ارمغان آورده است و متأسفانه همین نکته باعث فریبخوردن از تکنولوژی و دنیای مجازی شده است.از مهمترین اقتضائات غیرقابل کتمان تکنولوژی، شکلگیری فردگرایی(Individualism) است. بهنظر نگارنده، فردگرایی ترجمۀ رسایی برای معادل Individualism نیست، شاید مناسبتر باشد برای انتقال مفهوم از کلمۀ انزواگرایی استفاده کنیم. برخلاف آنچه عادت مشهور است، پنداشته میشود تکنولوژی باعث نزدیکشدن و بههمپیوستگی شده است؛ اما این مجاز، هیچگاه حقیقت نخواهد شد. حقیقت این است انسانها درعیناینکه در فضای مجازی نزدیک به همدیگر هستند و همه از حال و احوال مردمان اقصینقاط جهان مطلع هستند؛ اما در یک تنهایی و انزوایی غوطهور هستند که حتی اجازه نمیدهد لحظهای با خود خلوت کند.بسیاری از دردهای روحی و روانی هیچگاه به زبان قال نمیآیند، بلکه زبان حال باید آن را درک کند، باید باشی و ببینی، شهود کنی تا از حال یکدیگر باخبر بشویم و با زبان و منطق کمّیگرایانه نمیتوان آن را دریافت. حضور آدمی در کنار انسان دیگر، حسی کیفی را به همراه دارد که هیچگاه مابهازای تکنولوژیکی با منطق کمّیگرایانه نمیتوان اختراع کرد.
متأسفانه در زندگیهای جدید نسبت خود را با وسایل ارتباط جمعی تنظیم کردهایم، نه با آدمهای حقیقی و اصیل پیرامونمان. دیدن تلویزیون، ماهواره، فیلم، استفاده از اینترنت، موبایل، بازیهای کامپیوتری جزء لاینفک شیوههای زندگی ماست و قطعاً ساعتی از روز را با یکی از این وسایل ارتباط جمعی میگذرانیم؛ اما چهبسا هفتهها بگذرد و نتوانیم با همسر، والدین و... ارتباط اصیل و حضوری برقرار کنیم.
هر سال که میگذرد، اندازه صفحۀ نمایشگر موبایل، کامپیوتر، تلویزیون و... بزرگ و بزرگتر میشود و تعداد آدمهایی که در این صفحهها میبینیم یا ارتباط میگیریم، روبه گستردگی میرود؛ اما در میان این همه اشباح، باز هم تنها و تنهاتر میشویم. درد و عذاب بزرگ انسان معاصر تنهایی و مشکلات روحی و روانی است که با آن درگیر است. تمامی روانشناسان به این تنهایی انسان دورۀ جدید اذعان دارند. ما درست در وقتی تنها هستیم که درنهایت کنارهمبودن بهواسطۀ قابلیتهای وسایل ارتباط جمعی تکنولوژیک هستیم.
منبع : متن زندگی