نشر توسط:admin Views 29 تاریخ : 19 ارديبهشت 1395 نظرات ()
امروزه موسیقی درمانی یک شاخه ی کاملا تخصصی در روش های درمانی است وانجام و ارائه روش درمانی توسط هر شخصی به صرف اینکه موسیقی دان است، جایز نیست؛ بلکه آن هایی صلاحیت درمان را دارا می باشند که با اساس بیماری ها ، درمان های مختلف آنها ، روانشناسی موسیقی و … آشنا هستند و شایستگی فردی و تخصصی لازم را در این زمینه کسب کرده اند .موسیقی درمانگرها افرادی متخصص هستند که در زمینههای مختلف موسیقی و شاخههای درمانی ، آموزش دیدهاند.به گفته ی دکتر علی زادهمحمدی استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی و نائب رئیس انجمن موسیقی درمانی ایران: « اصولا کسی که به عنوان موسیقیدرمانگر شناخته میشود، باید دارای تحصیلات آکادمیک در همین رشته باشد یا در یکی از زمینههای روانشناسی، پزشکی، توانبخشی و … تخصص داشته باشد و در ضمن داشتن تجربه حرفهای موسیقایی ، در کار موسیقیدرمانی تجربه کسب کرده و از موسیقی، تکنیکها و روشهایش در موسیقیدرمانی و در ارتباط با بیماران یا کسانی که مشکلاتی دارند استفاده کند. یک موسیقیدرمانگر، نیمی از دروسی را که در دوران تحصیل میگذراند، اختصاصا در مورد موسیقی است. او باید توانایی نواختن دو یا یک ساز تخصصی را داشته باشد و می بایست که با تجربه و دارا بودن اطلاعات آکادمیک دقیق درباره ی موسیقی و روانشناسی ، برای بهبودی بیماران اقدام کند ».
دو روش کلی در موسیقی درمانی وجود دارد : روش غیر فعال که مربوط به بخش شنیداری موسیقی می شود که بیمار با گوش دادن به موسیقی که در حال نواخته شدن است، مورد درمان قرار می گیرد. در این روش بیشترین اثر بخشی عملکرد در جهت برانگیختن و تأثیر واکنش های عاطفی و ذهنی است.روش فعال ، نواختن ، خواندن و حرکات موزون اساس کار است و از طریق فعالیت های عملی، واکنش های درمانی فوق برانگیخته می شوند. برنامهها و روشهای موسیقی درمانی متنوع و متناسب با نیاز افراد تنظیم و تدارک دیده میشود. محورهای اصلی برنامههای موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش و نواختن موسیقی در گروه های منظم و یا انفرادی خواندن آوازها ، ترانههای فردی و یا گروهی میباشد.
ماحصل بررسی ها و مطالعات صورت گرفته بر این نتیجه استوار گشته که نواختن موسیقی دارای مزایای فراتر از شنیدن صِرفِ موسیقی است. در این زمینه گفته شده است: اگر شنیدن موسیقی ۱۰ خاصیت برای فرد داشته باشد،نواختن و اجرای آن ۱۱۰ خاصیت را به همراه میآورد. برخی از توانایی ها و مهارت هایی که در اثر نواختن آلات موسیقی به وجود می آیند یا رشد و پرورش مییابند:
۱- دقت و کنترل (شامل هماهنگ شدن عضلات بدن) ۲- مدت زمان واکنش(سرعت عمل در انجام وانکش در مقابل یک محرک) ۳- مهارت و چالاکی دست ها ۴- بالا رفتن توان ذهنی و قدرت حافظه و یادگیری۵ – افزایش توان دیداری و سرعت خوانش
آواز به عنوان یکی از اثرگذارترین عناصر موسیقایی و شنیداری، از قدیمیترین سازهای بشری است که جزو مهم و کاربردیترین ابزارها جهت بیان مفهوم و احساسات به مخاطب به شمار می آید. روانشناسان به آواز به عنوان بیان احساسات ناخودآگاه نگاه میکنند یعنی همان مفهومی که در روان درمانی حرف اول را میزند: بیمار معمولاً برای این مراجعه میکند که: در وجود من چیزی مرا رنج میدهد، من از آن چیزی نمیفهمم، نمیتوانم در موردش کاری کنم؛ در یک کلام بیمار از ناخودآگاهش شکایت دارد.اما چرا درمان، فرآیند پیچیدهای است؟ چون در عین حال که ناخودآگاه، شخص را آزار میدهد او نیز معمولا چیزی از آن نمیداند و یا نمیخواهد بداند. در این زمینه آواز میتواند با بیان احساسات خاص و ناخودآگاه فرد (هر چند به شکل غیرمستقیم) فرد را از بند اسارت چنین احساساتی رها سازد.موسیقی را «بیان یکپارچه احساسات» تعریف نمودهاند. یک نکته قابل ملاحظه این است که در یک سری تحقیقات به عمل آمده در دانشگاه وست مینستر انگلیس ثابت شد که اثر آرام بخشی موسیقی در حد استفاده از داروهای آرام بخش قابل مقایسه است.با نظر به این که پردازش موسیقی در مغز در جایگاه هایی متفاوت از مناطق درگیر در ادراک سایر اصوات از جمله گفتار صورت میپذیرد امروزه از موسیقی درمانی در توانبخشی ذهنی و جسمی و نیز کمک به رشد دقت شنیداری و بهبود توجه و تمرکز و در نهایت رشد مهارت های گفتاری استفاده میشود. این امر در مورد کودکان مبتلا به اوتیسم و نیز مبتلیان به اختلال در یادگیری بیشتر صدق می کند .
نخستین سیستم نظام یافته آکادمیک موسیقی درمانی در ایران باستان بنا گردید. بر اساس کتیبههایی که در سال ۱۳۴۹ یافت شد در دانشگاه جندی شاپور اهواز دانش موسیقی و درمان با موسیقی از دپارتمانهایی بودهاست که هر دانشجوی پزشکی آن زمان (۱۵۰۰ الی ۱۳۹۰ سال پیش) باید آن را میگذراند نکته جالبی که وجود دارد اینست که پرستارهایی برای بیمارستانهای آن زمان پرورش مییافتند میبایست در نواختن چند ساز اصلی تبحر داشته باشند و بر این اساس موسیقی تجویز شده از پزشک را ارائه میکردهاند. این موسیقی ارائه شده در هنگام زایمان زنان دربار ساسانی از لوازم کار یک پزشک بود. از لحاظ پیشینه، موسیقی آرام بخش در ایران باستان با ظهور دین زرتشت آغاز شد.از سال ۱۳۷۷ گروهی متشکل از اساتید و دانشجویان گروه پژوهشی موسیقی درمانی تحت نظارت مرکز پژوهش های علمی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران فعالیت های نظام مندی را در این زمینه آغاز نمودند که ماحصل آن، برگزاری اولین و دومین سمینار موسیقی درمانی در سطح ملی و تشکیل جلسات کنفرانس هفتگی، بانک اطلاعاتی، دوره های آموزش نظری و عملی و انجام تحقیقات بالینی بوده است. در جریان برگزاری دومین سمینار سراسری موسیقی درمانی در خرداد ماه سال ۱۳۷۹، قطعنامه ای قرائت شد که در آن، لزوم تشکیل انجمنی رسمی که ماهیت حقوقی داشته باشد، اعلام گردید. این ماده از قطعنامه بر اساس برنامه ای از پیش تعیین شده و بنا به درخواست های متعدد از جانب مراکز دانشگاهی و دانشجویان گروههای مختلف، و احساس نیاز اعضای گروه شکل گرفت و پیگیری آن پس از یک سال با برقراری جلسات متعدد مقدماتی منجر به ثبت انجمن حاضر گردید که تا به امروز در حال فعالیت است .در یک نتیجه گیری کلی میتوان گفت موسیقی نوعی محرک احساسیِ قوی و تجربه چند حسی است و استفاده از آن حق ذاتی انسان ها است. همه ی افراد موسیقایی زاییده میشوند و بهرهگیری از این ارمغان طبیعت، انتخاب شخصی بوده و براساس این که تا چه میزان به کیفیت زندگی بهتر آگاه باشند و در پی اکتساب آن هستند، میتوانند از موسیقی بهره مند شوند و یا آن را نادیده بگیرند. آینده موسیقی درمانی به طور مشخص در مسیر اصلی خدمات مربوط به سلامتی قرار می گیرد. شکلی از خدمات درمانی که در سالهای اخیر بیش از هر چیز دیگری شایع بوده برنامه ی درمان استرس است.منطقی بنظر می رسد با قابلیتی که موسیقی در تحت تاثیر قرار دادن پاسخهای روانی و عاطفی دارد ، به طور طبیعی برای برنامه های درمانی مناسب باشد.از همین رو به همه ی انسان ها توصیه می شود که شنیدن به موسیقی دل خواه خود را در برنامه ی روزانه ی زندگی خود قرار دهند و نکته ی بسیار مهم برای همه ی افراد این است که هر کس مناسب با سن خود توانایی یادگیری و بهرمندی از موسیقی را داراست . هر کودکی ریتم را حتی در حالت روان نژندی و عقب ماندگی ذهنی حس می کند ، در واقع احساس ریتم، غریزی است و به همین دلیل همه ی کودکان موسیقی را دوست دارند، از آن لذت می برند و شاد می شوند.افراد مسن هم با توجه به قریحه و روحیه ی خود توانایی یادگیری و لذت بردن از موسیقی را دارند و با به کار گیری این هنر می توانند تحریکات حسی و ذهنی مفیدی را در غالب بالا بردن کیفیت زندگی ایجاد کنند.با در نظر داشتن این موضوع که همه ی انسان ها متناسب با شرایط سنی خود ظرفیت پیشرفت در موسیقی را دارند.