نشر توسط:admin Views 30 تاریخ : 17 ارديبهشت 1395 نظرات ()
تو رو کجا گمِت کردم بگو کجای این قصهکه حتی جوهر شعرم همینو از تو می پرسهکه چی شد اون همه رویا همون قصری که می ساختیمدارم حس می کنم شاید ، من و تو عشقو نشناختیممن و تو عشقو نشناختیممیون قلبای امروزی ما نمی دونم چرا نمیشه پل بستمثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دستبه لطف و حرمت خاطره هامون نگو همیشه یاد من می مونیکه نه من مثل اون روزای دورم نه تو دیگه برای من همونیبذار جز این سکوت سرد لبهات برام چیزی به یادگار نمونهبذار تا نقطه ی پایان این عشق مثه اشکی بشینه روی گونهمیون قلبای امروزی ما نمی دونم چرا نمیشه پل بستمثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دستتحمل می کنم غیبت ماهو می دونم نیمه ی همدیگه هستیمنشد پیدا بشیم تو متن قصه به رسم عاشقی دردو شکستیممیون قلبای امروزی ما نمی دونم چرا نمیشه پل بستمثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست